فصل²فیک؛[بازی دوباره ]

P¹

(پرش زمانه به صبح)
مینسو ویو
بعداینکه رفتم پیش فیلیکس اومدم خوابیدم صبح بیدارشدم میخواستم جنی روبیدارکنم دیدم نیست رفتم پایین دنبالش بازم نبود همه جاروگشتم تااز اتاق تمرین صداشنیدم رفتم دیدم همه اونجان


مینسو:عه اینجایین
فلیکس:صبح بخیرخانم خوابالو
مینسو:من خوابالونیستم(حرصی کیوت)
بقیه:(خنده)
لینو:خب بیامیخوایم تمرین روشروع کنیم
مینسو:باشه

(پرش زمانی به بعدتمرین)

جنی:خسته شدیما
مینسو:آره..ساعت چنده؟
جنی:پنج
مینسو:کم کم آماده شیم برای بار
جنی:اوکی
مینسو:من میرم دوش بگیرم تولباسی چیزی آماده کن
جنی:نه اول من میرم
مینسو:چرا
جنی:بخاطر همون یه را من میرم دیگ
مینسو:بخاطرهمون یه را(اداشو دراورد)..باشه برو
جنی ویو
بعدتمرین خیلی خسته بودم رفتم دوش بگیرم بعد۱۵مین اومدم که مینسورفت منم رفتم آماده شدم ارایش ملایم کردم که مینسوهم اومد موهاشوخشک کرد وآماده شد

چانگبین:خب خانما آماده این؟
جنی ومینسو:اره

(پرش زمانی به بار)
........

[ادامه دارد...]
-♡-♡-♡-♡-♡-♡-♡-♡-♡-♡-♡-♡-♡-♡-♡
لایک نمیکنی؟؛،